▼جهت دریافت مقاله کلیک نمایید.
منبع این نقل را در آثار محییالدین نیافتم. جناب سید جعفر مرتضی در «ابن عربی سنی متعصب» از منهاج البراعه این مطلب را نقل کردهاند و گویا ایشان نیز که در آثار محییالدین تتبع زیادی برای یافتن این دست مطالب نموده در جائی نیافته است.
مکاشفهٔ محییالدین؛ علی بالاتر از ابوبکر و عمر
سؤال
معلوم است که محییالدین گفته است:
در مکاشفه به معراج رفتم و مرتبت علی را پایینتر از ابوبکر و عمر و عثمان دیدم و وقتی برگشتم دیدم علی سر به دامن گرفته گفتم که چرا ادعای بیجهت میکردی و مرتبت خود را بالاتر از ابوبکر و عمر میدانستی؟ من دیدم که تو پائینتر هستی!
این حرف صریح در سنی بودن این مرد است بلکه نشانه بیادبی به حضرت است آن وقت شما عرفان زدهها از این آدم دفاع میکنید.
پاسخ:
این نسبت به محیی الدین راست نیست و از قضا وی کلمات صریحی در تفضیل حضرت امیر صلوات الله علیه بر خلفا دارد و در خصوص تفضیل حضرت بر عثمان از دید محیی الدین که در کلمات اهل تاریخ مشهور است.
اما سخنی که شما نقل کردید؛ حقیر سابقاً به دنبال منبع این سخن گشته بودم ولی منبع این نقل را در آثار محییالدین نیافتم. جناب سید جعفر مرتضی در «ابن عربی سنی متعصب» از منهاج البراعه این مطلب را نقل کرده اند و گویا ایشان نیز که در آثار محیی الدین تتبع زیادی برای یافتن این دست مطالب نموده در جائی نیافته است و منهاج از عین الحیوه مجلسی آورده است و ظاهراً باید در در آخر کتاب در مصباح پنجم ص ۵۸۰ باشد ولی در چاپ جدید عین الحیوه که در اختیار حقیر است این عبارت نیست و به جای آن … (سه نقطه) آمده است.
عبارت منهاج البراعه چنین است:
رأیت فی المعراج درجه علىّ أسفل من درجه أبى بکر و عمر و عثمان، و رأیت أبا بکر فى العرش، فلمّا رجعت قلت لعلىّ کیف کنت تدّعى فى الدّنیا أنّک أفضل من هؤلاء و قد رایت انّک أسفل درجه منهم؟
به هر حال چون پذیرفته نیست که با عبارتی که در کتب محییالدین یافت نشده و پنج قرن بعد در آثار مجلسی یافت شده است محیی الدین را محکوم کنیم به ویژه اینکه نقل مجلسی در این موارد معتبر نیست
اکنون باید از مدعیان این سخن مثل شما و پایگاههای مخالف عرفان مدرک این نقل را مطالبه کرد و به حسب ظاهر هیچ مدرکی ندارد و اگر بود تا به حال در آثارشان سند دیگری برای آن میآوردند.
بله حکایت دیگری هست در آغاز فتوحات که مفاد آن کاملا مخالف اینست و از دید اهل دل دلالت بر انحراف شیخین و کمال حضرت امیر صلوات الله علیه دارد که توضیح آن مجال دیگری می طلبد.
به هر حال در میان مخالفان عرفان مطالب بی سند و جعلی زیاد است که با آن هیاهوهای عجیبی هم به پا میکنند و این نمونه هم از همان دست است.