▼جهت دریافت مقاله کلیک نمایید.
متن ذیل قسمت اول از درسنامه توحید قرآنی یا وحدت شخصیه وجود است که به تبیین توحید قرآنی و پاسخ به برخی از شبهات معاصر دربارۀ آن میپردازد. اصل این مجموعه قسمت دهم از نقدهای استاد حاج شیخ محمدحسین وکیلی بر آقای مهدی نصیری بود که در سالهای گذشته به جهاتی منتشر نشد و بعداً با اضافاتی به صورت درسنامهای در هشت جلسه تدوین و تدریس شده است.
قسمت اول این دروس به بررسی نگاه قرآن کریم به توحید و تفاوت آن با تلقی رائج متکلمان از توحید میپردازد.
معنا و اقسام توحید
توحید در لغت به معنای یکیگرداندن در خارج یا در اعتقاد است و در اصطلاح به معنای اعتقاد به وحدت و یکی بودن خداوند متعال استفاده میشود. بنا براین معنای دقیق توحید جز با شناخت دقیق معنای وحدت ممکن نیست.
«وحدت» گاه به معنای یگانگی درونی شیء یا همان بساطت در مقابل تعدد درونی و ترکیب به کار میرود و گاه به معنای یگانگی بیرونی استفاده میشود.
«وحدت بیرونی» خود دو لحاظ دارد:
گاهی به معنای صفتی نفسی مورد لحاظ قرار میگیرد. وحدت به این معنا از صفات مشترک همه موجودات است و به اصطلاح حکما «وحدت با وجود مساوق است»؛ زیرا بدیهی است که هر چیزی خودش خودش بوده و یکی بیش نیست و امکان ندارد که چیزی – از آن جهت که آن چیز است – دو چیز باشد.
وحدت به این معنا معمولاً در مقابل کثرت استفاده میشود.
و گاهی به معنای صفتی نسبی مورد لحاظ قرار میگیرد که در توصیف یک ذات از حیث یک صفت استفاده میشود و در مقابلش شرک قرار میگیرد؛ مانند وحدت و یکتائی زید در نظم، یا در حسن خلق یا یکتائی و وحدت زید در خانه (در صفت در خانهبودن). مثلاً وقتی میگوئیم زید در نظم یکتاست، یعنی او در مرتبهای از نظم تنهاست و در آن جهت مانند و شریکی ندارد.
پس هرگاه صفتی فقط یک موصوف داشت میتوانیم بگوئیم آن موصوف دارای «وحدت» نسبت به آن صفت است.
کلمه وحدت و توحید درباره خداوند متعال معمولاً به همین معنای «وحدت بیرونی نسبی» استفاده میشود و محل بحث ما نیز همین معناست. مثلاً وقتی به توحید در خالقیت و ربوبیت معتقد میشویم و میگوئیم خداوند در این دو صفت یکتاست بدین معناست که کسی در این صفات با او شریک نیست.
اکنون سخن در این است که توحید از منظر قرآن کریم چه انواعی دارد و قرآن کریم خداوند را در چه صفاتی یکتا و تنها میشمارد.
مسلماً قرآن کریم خداوند را در صفاتی چون خالقیت و الوهیت و ربوبیت یکتا و بیشریک و بیهمتا میداند. ولی آیا خداوند در دیگر صفات خود نیز یکتاست یا در صفات دیگرش چون علم و حیات و قدرت و مالکیت و مُلک و عزّت و … دارای شریک و همتا میباشد؟
آیا خداوند در ربوبیت و الوهیت از همه جهت بیهمتاست به گونهای که حتی در دائره افعال اختیاری انسان نیز ربوبیت وی محفوظ است یا آنکه ربوبیت او مخصوص امور تکوینی است؟
پاسخ این سؤالات و سؤالاتی دیگر از همین دست، متوقف بر آن است که ما در آیات قرآن بیشتر تدبر نموده و تلاش کنیم تا توصیفات قرآن کریم از خداوند و نسبت وی را با مخلوقات به خوبی بشناسیم تا بفهمیم آیا مخلوقات خداوند میتوانند در برخی جهات و صفات با خداوند شریک باشند یا نه، خداوند عزّوجلّ در هیچ امری شریکی ندارد. مسأله کیفیت رابطه خالق و مخلوق و تبیین توحید قرآنی از مباحثی که همواره افکار متکلمین و حکما را به خود مشغول نموده بوده و هنوز هم حق مسأله از دید برخی از محققین مخفی میباشد.
آیات توحیدی در قرآن کریم
قرآن کریم در بیان کیفیت توحید خداوند متعال عبارات گوناگونی دارد که به ظاهر و از دید انسانهای عادی متعارض مینماید و لذا هر طائفهای سعی کرده است به شکلی برای حل این تعارضات تلاش نماید.
قبل از ورود در بحث سزاوار است فهرستی از برخی تعابیر قرآن کریم در باب توحید و صفات خالق و نسبت وی با مخلوقات بیان شود:
انواع آیات قرآن کریم در بیان توحید و صفات خداوند متعال
۱. قرآن کریم میفرماید که خداوند متعال خالق تمام عالم و همه چیز است و خالقی جز او نیست (توحید در خالقیت)
اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ (الزمر/ ۶۲) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ (العنکبوت/ ۶۱)
۲. قرآن کریم میفرماید خداوند همه موجودات همه عوالم را تدبیر و تربیت نموده و روزی میرساند و زنده نموده و میمیراند و ابر و باد و خورشید و همه نعمتها و اسباب حیات در دست قدرت اوست و ربّی جز او نیست (توحید در ربوبیّت):
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (الحمد/۲) وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها (هود/ ۶) قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (یونس/۳۱) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتینُ (الذاریات/۵۸) ِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (یونس/۳) قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْء (الأنعام/۱۶۴) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّه (الرعد/۱۶) و…
۳. قرآن کریم میفرماید کسی جز خداوند سزاوار پرستش و الوهیت نیست و فقط باید وی را پرستید (توحید در الوهیت و عبادت):
وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ (البقرۀ/۱۶۳) وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (التوبۀ/۳۱) لَوْ کانَ فیهِما آلِهَهٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ (الأنبیاء/۲۲)
۴. قرآن کریم میفرماید که فقط باید از خداوند کمک خواست و فقط باید او را در مشکلات خواند و غیر از او کسی پاسخگو نیست (توحید در استعانت):
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین (الحمد/۵) وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (الجن/۱۸) وَ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَطیعُونَ نَصْرَکُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (الأعراف/۱۹۷) لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلاَّ کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ (الرعد/۱۴)
۵. قرآن کریم میفرماید که خداوند مثل و مانندی ندارد (منزه بودن از صفات مخلوقات):
لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ (الشوری/ ۱۱)
۶. قرآن کریم میفرماید خداوند به همه چیز عالم و بر همه چیز قادر است (علم و قدرت نامتناهی):
اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ (البقرۀ،۲۸۲) ْ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (البقرۀ،۲۰)
۷. قرآن کریم همه صفات کمال (علم، حیات،قدرت، عزّت، ملک، ملک و … ) را با استفاده از انواع صیغ حصر منحصر در خداوند مینماید. (یعنی میفرماید نه فقط او عالم و حی و قدیر است بلکه همه علم و حیات و قدرت از اوست (توحید صفاتی)).
إِنَّهُ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ (یوسف/۸۳) وَ هُوَ الْعَلیمُ الْقَدیر (الروم/۵۴) وَ هُوَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ (التحریم/ ۲) هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو (غافر/ ۶۵) أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعا (البقرۀ/۱۶۵) ْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (یونس / ۶۵) قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّه (الانعام / ۱۲) أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْض (یونس / ۶۶) وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (آل عمران، ۱۸۹) و …
۸. قرآن کریم میفرماید که خداوند هم علمش به همه چیز احاطه دارد و هم خودش (احاطه علمی و وجودی):
وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً (الطلاق/ ۱۲) أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحیطٌ (فصلت / ۵۴) کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحیطاً (النساء/۱۲۶) وَ اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ (البقرۀ/۱۹) إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحیطٌ (هود/۹۲)
۹. قرآن کریم میفرماید که خداوند همراه همه چیز هست و از رگ گردن به ما نزدیک تر است و میان ما و قلب ما حائل میشود (معیت ذاتی و قرب وریدی):
وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم (الحدید/۴) وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه (الانفال / ۲۴) وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ (ق/۱۶)
۱۰. قرآن کریم میفرماید که خداوند فقط حق است و هر چه غیر از او بخوانند باطل میباشد (توحید وجودی):
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ (الحج/ ۶) ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ (الحج/۶۲ و رک: لقمان/۳۰) یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبینُ (النور/۲۵)
۱۱. قرآن کریم میفرماید که فقط خداست که بالای همه چیز است و فقط اوست که درون و باطن همه چیز است و اوست اول و آخر (توحید وجودی در عین حضور در کثرات):
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ (الحدید / ۳)
(ظاهر و باطن در غالب روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز در کتب لغت به رو و درون تفسیر شده است).
جمعبندی نظر قرآن در باب توحید
بنا بر آنچه گذشت میتوان گفت خدای قرآن کریم خدائی است که:
خالق و رب و اله همه چیز است و جز او خالق و رب و الهی نیست و فقط باید او را پرستید و فقط باید از او کمک خواست و یاریرسانی جز او نیست و مثلی و مانندی ندارد و علم و قدرت او نامحدود است و همه صفات کمال متعلق به اوست و هیچ شریکی در این صفات ندارد و به همه چیز احاطه دارد و «حق» فقط اوست و همراه همه چیز است و جز او در بالا و در درون اشیاء عالم نیست.
(این صفات با تاکیدات بسیار بیشتری در روایات اهل بیت علیهم السلام هم آمده است که به برخی در دروس بعد اشاره خواهد شد.)
تعارض میان آیات قرآن با نگاه غیرعمیق
از سوئی میدانیم که از دید قرآن کریم:
مخلوقاتی هم وجود دارد و این مخلوقات هم کمالاتی دارند و خداوند در آیات بسیاری از قرآن علم و حیات و قدرت و مِلک و مُلک و عزّت و … را بارها به آنها نسبت داده است و برخی از مخلوقات خود را نیز (چون کتب آسمانی و وعده آخرت و روز جزاء و …) حقّ شمرده است.
سؤالی که همیشه فراروی مسلمانان بوده آن است که اگر مخلوقات خداوند هم واقعاًهستند و حق و حی و عالم و قادر و مالک میباشند پس چگونه میتوان درباره خداوند گفت که فقط او حق است و فقط او عالم و حی و قدیر است و همه جا هم هست و به همه چیز محیط است و در عین حال مثل هیچ چیز نیست و از صفات اجسام و خصوصیات آنان مبراست؟
سؤال دیگر آنکه میدانیم خداوند از جسمانیت مبراست؛ ولی آیا میشود که موجودی جسم نباشد ولی همه جا باشد و با همه چیز همراه گردد و از ما به خودمان نزدیکتر باشد و به همه چیز احاطه داشته باشد و در هیچ صفتی از صفات کمال شریک نداشته باشد؟
برای پاسخ دادن به این سؤالات در طول تاریخ دانشمندان مسلمان راه های مختلفی را طی نموده اند که در این میان دو راه اصلی وجود دارد: راه متکلمان و حکما، راه عرفا
برای بیان راه عرفا ابتدا باید به توضیحی کوتاه درباره راه متکلمان و حکما بپردازیم و سپس نظر عرفا را بیان کنیم . پس از رواج عرفان نیز راههائی تلفیقی نیز در برخی جریانات تحت تأثیر عرفان مانند جریان تفکیک و نیز برخی جریانات فلسفی به وجود آمد که در پایان به آنها نیز اشاره میکنیم.در درسهای آینده به بیان این راهها خواهیم پرداخت.