در سی و ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی این عارف واصل، مراسم گرامیداشتی در شهر مقدس مشهد به همت جوانان علاقه مند به سیره عرفانی ایشان برگزار شد.
بسیار نیستند آنان که قدم در راه وصال دوست گذاشته و در نهایت توانسته باشند شاهد وصل را در آغوش گرفته و در مقام کمال، مُتمکّن شده باشند.
مرحوم حاج سیدهاشم حداد از بارزترین شاگردان سیدالعرفا علامه آیتالله سیدعلی قاضی می باشند که در سال ۱۳۱۸هجری قمری درکربلا به دنیا آمد. ایشان ۲۸سال از محضر استاد خود استفاده کرده و چنان مورد توجه استاد قرار میگیرد که استاد بر احوالات ایشان دقت نظر خاص داشته و او را عموما به دیگران معرفی نمیکند که مبادا مزاحمتی برای ایشان حاصل شود.
سیره عرفانی مرحوم حداد رضوان الله تعالی علیه امتداد مکتب عرفانی مرحوم آیت الله قاضی است؛ در این مکتب «عشق» اصلی ترین وسیله برای حرکت به سمت خداوند متعال است.
از نگاه ایشان کار بر روی هر یک از صفات ذمیمه به صورت جدا جدا؛که سیره تربیتی دانشمندان اخلاق است- مفید بوده و ثمرات زیادی دارد، اما هم زمان زیادی میطلبد و هم ریشه بیماریهای روحی را درمان نمیکند و نمیسوزاند. روش تربیت عرفانی مرحوم حداد تمرکز بر سوزاندن ریشه جمیع بدیها با آتش عشق خداوند است، همانطور که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: عشق خداوند متعال آتشی است که بر چیزی عبور نمیکند الا اینکه آنرا میسوزاند
ازین رو محور روش سلوکی مرحوم حداد، تحصیل عشق و محبت پروردگار است که این مهم، از راه ریاضت های شرعی و عمل به دستورات و اذکارِ وارد شده در شرع به دست می آید. سیره تربیتی مرحوم حداد و اساتیدشان همواره بر این بوده است که به حسب ظرفیت و توان اشخاص، توصیه به انجام دستورات مستحب وارد شده در کتاب و سنت می نموده و از این رهگذر آتش عشق را در قلب سالکان راه خدا شعله ور میساختند.
در سی و ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی این عارف واصل، مراسم گرامیداشتی در شهر مقدس مشهد به همت جوانان علاقه مند به سیره عرفانی ایشان برگزار شد.
این برنامه پنجشنبه ۲۶اردیبهشت ماه در مسجد و حسینیه الزهرا سلام الله علیها معروف به حسینیه مرحوم آیت الله بهجت با حضور پرشور عموم علاقه مندان و مردم و توسط هیئت حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.
در ابتدای برنامه پس از پخش سوره یاسین با نوای ملکوتی مرحوم حداد و ذکر توسل کوتاه، پیام شخصیتهای علمی و حوزوی که برای این مراسم صادر شده بود قرائت شد.
حضرت آیت الله حاج سیدمحمد صادق حسینی طهرانی از علمای مشهدمقدس و شاگرد مرحوم حداد در پیام خود آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلى الله على سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله على أعدائهم اجمعین
الحداد و ما ادراک ما الحداد
لابد ان یکون المُعرِف أجلى من المعرَف
وآخر چگونه کسی که محدود به جهات و تعینات است. توصیف روح مجدد را کند و بخواهد او را در قالب آورد؟ . او سیدهاشم است و از حالات او همسایه اش هم خبر ندارد؛ عیالش هم مطلع نیست؛ فرزندانش هم نمی دانند چه خبر است.
او شاهباز بلند پروازی است که هر چه طائر فکر و عقل و اندیشه اوج بگیرد و بخواهد وی را دریابد، می بیند او برتر و عالی تر و راقی تر است. به قدری متوغّل در توحید و مندّک در ذات حق متعال بود، که آنچه بگوییم و بنویسیم فقط اسمی است و رسمی و او از تعیین خارج و از اسم و رسم بیرون بوَد. مقام حضرت آقای حداد مقام «لی مع الله حالات لایسعنی مَلک مقرب، و لانبی مُرسل» است که از هر تعیّن و اسم و رسمی خارج می باشد.
حاج سید هاشم تربیت شده دست مبارک مرحوم حاج سید میرزا علی آقای قاضی بود؛ او میدانست دست پروردهاش چیست، و درجات و مقاماتش کدام است. مرحوم قاضی میفرمود: سیدهاشم در توحید مانند سنی ها که در سنی گری تعصب دارند، او در توحیدِ ذات حق متعصب است و چنان توحید را ذوق کرده و مسّ نموده است که محال است چیزی بتواند در آن خللی وارد سازد.
افقی که مرحوم حضرت آقای حداد در آن سیر می کردنده، بسیار برتر و بالاتر از دیگران بود و ممکن نبود ایشان را با کسی مقایسه کرد و برایشان عِدل و نظیری قائل شد. او یگانه مرد آسمان توحید و ولایت بود. او مرد خدا بود؛ تمام نسبتها در همه عوالم از او منقطع بود، مگر نسبت الله.
آن بزرگ مرد عالم معنا در تجلیات ذاتیه مُنغمر و از شراب وصل سیراب بود و آنقدر از موائد الهیه بدو می رسید که مهلت توجه به این جیفه پَست عالم طَبع را نمی یافت. حاج سیدهاشم مردی بود که از جزئت به کلیت رسیده بود، دیگر نظری به کثرات نداشته بلکه مُهیمِن و مسیطِر بر کثرات بود. لمثل هذا فلیعمل العاملون
می فرمودند: در هر لحظه علومی از من می گذرد بسیار عمیق و بسیط و کلی، و چون لحظه ثانی بخواهم به یکی از آنها توجه کنم. میبینم، عجبا! فرسنگها دور شده است.
حضرت آقای حداد میفرمود :کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و اولین نگاهش به امام زمان علیه السلام نیفتد.
حضرت علامه والد و حضرت آقای حداد قدس سرهماالشریف، فَرقَدان آسمان توحید و ولایت بودند. فلذا هر حالی مرحوم حداد داشتند، ایشان نیز آن حال و درجه را گرفته و همان بر ایشان منطبق می شد و همان سیر و حرکتی که مرحوم حدّاد داشتند، ایشان نیز بطور موازی و مساوی، همراه ایشان داشتند و قدم به قدم با ایشان جلو میرفتد؛ لله درُهُم و على الله أجرهم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
الأقل من الأقل، السید محمد صادق الحسینی الطهرانی، عفى الله عن جرائمه و جعل باقی أیامه خیره من سوالفه
همچنین آیت الله شیخ کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور نیز در پیامی به این گرامیداشت آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله على محمد و آله الطاهرین
رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکر الله
و خداوند منان خود را حقیقت مطلق لایتناهی معرفی فرموده است «هو الأول و الآخر و الظاهر والباطن و هو بکل شیء علیم». برای درک هستی مطلق، کمال مطلق و جمال لایتناهی، هیچ موجودی ظرفیت ندارد جز آدم؛ شاهد این معنا آیه سوره بقره «انبئونی باسماء هولاء … قالوا لا علم لنا إلا ما علمتنا» است که نفی ظرفیت برای مظهریت تام خداوند از همه ملائکه است و«عَلّم آدم الاسماء کلها» اثبات چنین مرتبه ای برای انسان کامل است و اما این حقیقت لازمه تمحّض در بندگی خداست چه موهبتی باشد-کما اینکه در مورد حضرت آدم خداوند بیان فرموده، و چه اکتسابی. چنانکه درباره سلمان فارسی «اعطى علم الأولین والآخرین» آمده است و هدف غایی و مقصد اعلی در آفرینش، جلوه کامل حق تعالی شدن و رسیدن به کمال مطلق و وصل شدن به جمال مطلق و به عبارت روشن تر از خود گذشتن و به حق رسیدن است. بین خلق و خالق حجابی جز خلق وجود ندارد. «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون» و هیچ محبوبی مثل ذات خود آدمی برایش نیست. عبودیت معنایش مملوکیت مطلق است که عبد نه مالک وجود خودش است و نه مالک ره آوردش «العبد و ما فی یده المولاه». «قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله».
در این رهگذر، خداوند، انبیاء (علیهم السلام) را به عنوان اسوه های ره یافته که همه چیزشان از خدا بوده است «و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه وکانوا لنا عابدین» معرفی فرموده است. همه افعال آنان متن وحی بوده و آرمشان عابد بودن است. بر اساس رهنمود حق در آیات دیگر، عبادت یقین را حاصل می دهد و علم الیقین اشراف به ملکوت را همراه دارد. سلسله اولیا و رهروان انبیا با داشتن طهارت طینت و مجاهدت مستمر و راهنمایی و تصرف ره یافتگان، وارث انبیا گشته، علوم دراستی آنها به علم وراثتی پیوند خورده است که « من عمل بما یعلم، ورثه الله علم ما لم یعلم».
و در این سلسله هرکس به مقدار سعه وجود و ظرف خود، مظهریت اسماء حسنی را پیدا می کند که «إن هذه القلوب أوعیه فخیرها أوعاها». آیت الحق مرحوم آقا سید هاشم حداد همه شرایط را دارا بوده؛ گوهر پاک، عزمی استوار ، ذهنی مستقیم، جهادی خستگی ناپذیر و کیمیاگری مانند برهان العارفین حضرت علامه متأله حاج سید علی قاضی. لذا مدارج معارج پیموده به سنام معرفت بار یافته است، تا جایی که مانند مولایش امیر المومنین (ع)، سیمایش سیمای متقین، کلامش کلام ابرار، قلب مطهرش در جنان و بدن پاکیزه اش در عمل به مرحله تجرد نایل گشته و مرآت جمال و جلال حق شده.
تغمده الله برحمته و انار الله برهانه و حشرنا معه
استاد اصغر طاهرزاده، متفکر حوزه علوم اسلامی و انقلاب اسلامی نیز در پیامی اختصاصی به این همایش صادر کرده بود که متن صوتی آن برای حضار پخش گردید:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
عشق پاکان در میان جان نشان جان مده إلاّ به عشق سرخوشان
سرمایهی یک ملت، انسانهای بزرگی هستند که در زندگیِ اینجهانی از پلِ صراط دنیا بهخوبی گذشتند و یادِ آن بزرگان، یادِ وجهِ متعالی انسانیت انسان است تا از عهدِ فطری و قدسی خود باز نمانند.
جناب آیت الحقّ عارفِ واصل کامل، سید هاشم حدّاد از جمله انسانهایی هستند که در کشاکشِ زندگی و در مقابل انواعِ بحرانها و جزر و مدّ زندگی، نشان دادند راهی از شریعت محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» در میان است که آن راه، ماورای ترس از جهنم و یا طمعی از بهشت، راه انس با محبوبِ ازلی حضرت ربّ العالمین است تا معلوم شود:
مؤمن آن باشد که اندر جزر و مدّ کافراز ایمان او حسرت برد
وقتی کتاب ارزشمند «روح مجرد» را که عارفی اندیشمند و عارفشناس یعنی حضرت آیتاللّه سید محمد حسین حسینی طهرانی در معرض دید همگان گذاشت و در آن کتاب که شاخه نباتی بود برای شیرینکامی مشتاقانِ عرفان، شخصیت گمنام جناب سید هاشم حدّاد معرفی شد؛ در واقع راهِ به حاشیه رفتهی سیرهی آیت اللّه سیدعلی قاضی گشوده شد و معلوم شد آن راه، چه مردانی را میتواند به صحنه آورد که از جملهی آنها جناب سید هاشم حدّاد است و در این محفل میتوان با نظر به شخصیت سلوکی و عرفانیِ ایشان، سایرینی که استعدادهای لازم را در خود نگه داشتهاند، نیز بتوانند همچون او در این زمان نیز از پلِ صراط دنیا عبور کنند. و بخوبی در شرایطی که فتح تاریخی انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است حضرت محبوب را در این عطای الهی یعنی انقلاب اسلامی ملاقات نمائیم . إنشاءاللّه
بدین وسیله برای روح بزرگ آن عارف جلیلالقدر و دستاندرکارانِ تجلیل از او و حضار محترم آرزوی توفیق دارم.
امیدوار به رحمت واسعهی الهی: طاهرزاده
آیت الله سید یدالله یزدانپناه استاد حوزه علمیه قم هم در پیامی اختصاصی آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگترین و برترین ثمره تلاش معنوی، لقاء الهی است. این مهم، با جهاد فی الله حاصل میگردد. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» جهاد فی الله یعنی از همه گذشتن و به او پیوستن، بر خود و ماسوا قدم نهادن و آنگه نزد محبوب ازلی قرار گرفتن.
این جهاد اعظم، نیازمند همتی است به غایت بلند و معرفتی به غایت ژرف از حضرت حق و انسان، و دل مشغولیای به نهایت تصور نسبت به لیلی حقیقی عالم، و عشق و شوری در کمال فراگیری.
آن ها که از عقبههای کئود سلوک گذر میکنند و به بارگاه ازلی بار مییابند، شاهدان حریم یار خواهند شد، که فرمود: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»
این مردان معرفت و توحید، در مقام عزّ بهجتافزای ربوبی و معدن عظمت الهی و محلّ قدس صمدی و پیوستن به اسماء الهی، سرمستند و از آب حیات ازلی بهرهمندند.
در دوران اخیر، بزرگان بسیاری از نسل ملاحسینقلی همدانی آن بزرگ عارف دوران، به چنین مقام منیعی باریافتند. مرحوم آیت الله سید احمد کربلایی و آیت الله قاضی طباطبایی و علامه طباطبایی رضوان الله علیهم، از زمره آنهایند.
مرحوم حدّاد نیز با دغدغه حق تبارک و تعالی زیسته و نفس کشیده است، در این مسیر قدم می زده است. آنچه از این بزرگوار گزارش نموده اند، گواه شیفتگی و شیدایی نسبت به آن محبوب ازلی است که خداوند نصیب همه ما بنماید، و ما ماندگان در خاک را با آب حیات توحیدش سیراب نماید، و از این دامگه نجات دهد.
این بیچاره جامانده از قافله، به این کلمات دلخوش است؛ هر چند فضل خداوند متعال فراوان است و دستور امید به فضل الهی رسیده است.
خداوند ان شاء الله همه ما را با شراب ناب توحید ذاتی اش بیدار فرماید!
سید یدالله یزدانپناه
۱۳۹۸٫۲٫۲۵ برابر با ۹ رمضان المبارک ۱۴۴۰
پس از قرائت این پیامها، حجتالاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی استاد حوزه و دانشگاه در سخنانی به تشریح شاخصههای عرفان شیعی پرداخت.
واسطی گفت: در معارف، رویکردهای مختلف وجود دارد. بنای تفکر شیعی بر مکتب کلامیِ مثل علامه حلّی، بر مکتب اخلاقی مثل ملامهدی نراقی و بر فقه جواهری استوار است.
وی خاطرنشان کرد: عرفان یعنی علم مشاهده خدا توسط قلب که بر همین اصل، عرفان شیعیِ فقاهتیِ اثنی عشریِ مبتنیِ بر فقه جواهری، چهار شاخصه دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه از نظریه «تجلی» به عنوان اولین شاخصه عرفان شیعی نام برد و افزود: حرف عرفان بیانگر کیفیت ربط بین خالق و مخلوق و وحدت و کثرت است.واسطی در تشریح شاخص «رویهالقلب» گفت: در عرفان شیعی، درک خداوند بهصورت ذهنیِ صرف نیست بلکه باید به رویت قلبی برسد.
وی افزود: سومین شاخص این است که این رویت قلبی مجرای ولایت از طریق معصوم از طریق قلب امام معصوم علیهالسلام است.
این نظریه پرداز تمدنی گفت: رویت قلبی از مجرای قلب امام معصوم در حیطه شرع قرار دارد و حجیت و اعتبار آن منوط به شرع است.
واسطی با اشاره به این سخن مرحوم حداد که میفرمایند: «در هر لحظه علومی از من می گذرد و چون لحظه ثانی بخواهم به یکی از آنها توجه کنم. میبینم، عجبا! فرسنگها دور شده است» خاطرنشان کرد: در فناء فی الله، اتصال به ذات بینهایت وجود دارد و انسان کامل متصل به خداوند، وجودش به سمت بینهایت دائم درحال گسترش است. یعنی همانند کسی است که از سختیهای مسیر عبور کرد و وقتی وارد دریا شد، بدون حد و جهت می تواند حرکت کند.
حجت الاسلام امینی نژاد نیز در ادامه مراسم گرامیداشت مرحوم سیدهاشم حداد با اشاره به اینکه «انسان کامل» در عرفان شیعی به سه معنا می باشد، گفت: « انسان کاملِ عصری» در هر دوره و زمانیِ مخصوص به خود در قله قرار دارد و واسط میان خلق و خالق بوده است. در زمان حضرت آدم علیه السلام، خود حضرت شان، در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام، ایشان و در اعصار دیگر نیز اینگونه بوده است
وی افزود: « انسان کامل نسبی» مدارجی از کمال را طی کرده و در مقایسه با خیلی از انسان ها، انسان کامل است و نه اینکه در عصر خودش در قله انسانیت ایستاده باشد.این استاد حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: «انسان کامل مطلق» یعنی در جمیع اعصار، او سقف نهایی است و آن حضرت محمد مصطفی و معصومین علیهم السلام هستند.
امینی نژاد ادامه داد: اینکه انسان می تواند به مقام ربوبیت برسد، این موضوع در ظل بندگی خداوند است.
وی با اشاره به حرکت امام خمینی در برپایی حرکت عظیم انقلاب، گفت: در عرفان حماسی حسینی ، آخرین مدارجِ انسان کامل آن است که شمشیر به دست میگیرد تا دین الهی را اجرا کند. اوج عرفان این است که خلافت الهی را بخواهند در زمین اجرا کنند. در دنیای شیعه مسئله امام حسین علیه السلام مطرح است. لذا وقتی امام خمینی(ره) به عنوان یکی از داعیه داران بزرگ عرفان این حرکت عظیم انقلاب را شروع می کند، این تلقی مورد قبول واقع می شود.
این استاد علوم حوزوی در پایان گفت: مسائلی که مخالفان بیان می کنند که عرفا موضوع انسان کامل را مطرح می کنند تا خودشان را به عنوان قطب مطرح کنند، این موضوع ابدا در کلمات عرفای حقیقی نیست و ایشان، قطب الاقطاب حقیقی را منحصر در امام معصوم علیه السلام می بینند چرا که انسان های کامل نسبی، ذیل انسان کامل مطلق معنا پیدا می کنند.
حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمدحسن وکیلی نیز در سخنانی با موضوع «از حداد روح مجرد تا حداد دیگران» گفت: وقتی کتاب «روح مجرد» نوشته مرحوم حضرت علامه طهرانی منتشر شد، عده ای آن را غلو دانستند و این سخن آنها به دو اعتبار بود، یکی بر اساس محتوا و دیگری در انطباق محتوا با شخصیت مرحوم حداد که برخی از مراودین و مرتبطین با مرحوم حداد می گفتند ما با ایشان آمد و شد داشتیم اما اینجور چیزهایی را ندیدیم!
وی با اشاره به واکنش ها پس از انتشار کتاب «مهر تابان» در شخصیت مرحوم علامه طباطبایی که عده ای آن زمان هم اعتراض کردند، گفت: این افراد می گفتند که چیزیهایی که مرحوم علامه طهرانی از علامه طباطبایی نقل کرده اند را ما ندیدم و نشنیدم و از طرفی هم نمی توانیم نویسنده را متهم به دروغ کنیم.وکیلی افزود: در این بحث ما به دنبال آن هستیم که چرا چنین برداشت هایی وجود دارد.
وی در تشریح علت این اختلاف برداشت ها گفت: عده ای چشمشان به ظواهر است و اگر مختصر کرامت و حال خوشی ببینند، شخص را در مقام امامت می نشانند، عده ای دیگر که سطح معرفتی شان ترقی پیدا می کند و در شناخت افراد دست به عصا حرکت می کنند به این راحتی کسی را به عنوان انسان کامل مطرح نمی کنند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه مشهد با تاکید بر اینکه مسائل عرفانی مربوط به قلب افراد و قابل رصد کردن نیست، افزود: انسان وقتی کنار کسی زندگی می کند ممکن است تعبد و زهد و توسل فرد را ببیند اما اینکه درون او چه می گذرد معمولا قابل پیدا کردن نیست، مگر اینکه بر او اشراف داشته باشد و حاصل نورانیتی باشد یا اینکه آن ولیِ خدا سفره دلش را باز و ابراز حال کند.
وی افزود: در برخی خاطرات هست که برخی می گویند «ما آقای حداد را سیدی زاهد عابد دیدیم.» او نمیتواند بگوید بیشتر از این نیست بلکه باید بگوید بیشتر از این نیافتیم.
وکیلی با اشاره به اینکه بررسی حالات اولیا خدا در مقام بقاء نیز باید با توجه به این حالت مورد بررسی قرار گیرد گفت: خاطراتی که در مقام اهل عرفان نوشته می شود بیشتر مربوط است به جهات ظاهری و جهات سلوکیِ اشخاص از آغاز سلوک تا منزلگاه وصل، اما کتاب «روح مجرد» یک سفرنامه انسان کامل است از پایان سفر اول تا آخر سفر چهارم . یعنی آن بُعدی که معمولا کسی کمتر به آن می پردازد و کمتر از او دریافتی دارد چرا که دسترسی به درون فرد وجود ندارد.
وی خاطرنشان کرد: درونی بودن مسائل و آرامش و طمانینه ای که در فرد در مقام بقاء بوجود می آید اینگونه است که انگار شخصی کاملا عادی است و از تلاطم درون او در بیرون نشانه ای نیست و همین سبب می شود شناخت اولیا خدا سخت تر گردد.
حجت الاسلام وکیلی ضمن اشاره به این موضوع که مرحوم قاضی باتوجه به ظرفیت و کشش نفوس با شاگردان خود تعامل داشتند، خاطرنشان کرد: حتی بودند افرادی که توحید را قبول نداشتند و درکی از فنا نداشتند اما در تعامل با ایشان بودند، اما بنا به گزارشات متعدد مرحوم قاضی تعاملات خاص، ویژهای و انحصاری با مرحوم حداد داشته که در کتاب روح مجرد شرح آن آمده است.
این استاد علوم حوزوی گفت: وقتی گفته می شود شخص از افق کثرات خارج شده است، عده ای حمل بر غلو می کنند در حالی که عبور از عالم کثرات، اوج عبودیت و ذلت است که می فرماید «هب لی کمال الانقطاع الیک» یا «هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ» . گرچه که این بدان معنی نیست که عارف برود با خداوند متحد بشود و عینیت پیدا کند.
وی افزود: افرادی که نااهل هستند این حرف ها را غلو می فهمند و حمل بر خودستایی اما در حالی است وقتی که فردی انانیت و استکبار ندارد، اگر هم از خودش چیزی بگوید از خودش نمی بیند. مگر از اهل بیت علیهم السلام در وصف خودشان داریم؟ اینها عرض عبودیت است. اما چون ما با خودمان مقایسه میکنیم که در فضیلتی که خدا به ما داده، زود حال عُجب و تکبّر دست می دهد، کمالات اولیا خدا را اینگونه تفسیر می کنیم.
وی در پایان گفت: ظهور و بروزهایی که بر زبان افراد جاری می شود، منشا آن، دریافت ها و حقیقتی است که در درون به آن مشغول است و درباره مرحوم حداد می گویند بیشترین لفظ بر زبان ایشان حرف از فنا بوده است، در حالی که برخی افراد اهل سلوک از مکاشفات یا خلع بدن یا تجلی نور نفس می گویند و گفته اند.